مشوش های بی پیکر



آسمان قهقه زد 
راه سبزینه شد و 
گریه با روی تمام 
بخت را شب زده کرد 
صبح شد 
نادی عشق سراسیمه دوید 
هله عشاق کنان می رقصید 
باد را بر سر و گوشش می ریخت
دست افشان می شد 
جام می بر لب او تا که رسید 
انعکاس لبخند، دل من را ید 

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Morteza Moniri "آن" پاسخ به شبهات فضای مجازی الان بخر تحویل بگیر sayeboon20 namayandegiyakhchalpakshoma سفره خانه mojebarand وبلاگ سطح شهر اسبِ بدونِ باند ؛ زرد